برنج

برداشت برنج در گذشته چگونه بود ؟

برداشت دستی برنج

در گذشته کشاورزان زمانی که سطح کلی شالیزار به رنگ طلایی درمیامد و دانه های برنج بر تن ساقه ی آن سنگینی میکرد . برای برداشت برنج اقدام میکردند .

دارِه ـ ابزار برش برنج

ابزار برش برنج چیزی شبیه به داس است اما ساختار متفاوت تری دارد ، نام این ابزار «دارِه» است .اول آنکه سبک تر است دوم آنک تیزی برش آن حالت تیغ تیغی دارد تا برش برنج هر چه راحت تر صورت بگیرد . این ابزار به ظاهر ساده برای افرادی که تازه شروع به برش برنج میکنند بسیار خطرناک است . هر کشاورزی لااقل یکبار دست و پایش به تیغ این ابزار خورده است .

کشاورز دست راست ، ساقه های برنج را با دست چپ خود میگرفت و با دست راست که «داره» داشت ، برش میزد . این کار را تا جایی ادامه میداد ک مشتش پر از ساقه ی برنج بشود . حالا این تعداد ساقه برنج که در مشتش جا گرفته بود

[aparat id=”TWJ8Y”]

را اصطلاحا مشتی میگفتند : با یک ساقه برنج مشتی را میبست و روی ساقه های بریده شده ک اصطلاحا اَشکَل میگفتند پهن میکردند .

سرنوشت مشتی ها!

کشاورزان میگویند مشتی ها باید دو آفتاب حداقل بخورد ! اگر دو روز متوالی هوا آفتابی باشد ، اگر هم بارانی بود ممکن بود یک هفته مشتی ها روی اشکل بمانند تا خشک شوند . تقریبا هر ۱۳ مشتی را روی هم میگذاشتند و با طنابی که از ساقه برنج تهیه میشد بنام پیچ ، آن را میبستند . این ۱۳ مشتی که بهم بسته شده است را حالا یک دَرز مینامند . درزها را روی هم میگذاشتند و یک کوه درست میکردند تا برنج فشرده بشود و حمل و نقل را آسانتر کند . ایام قدیم هر اسب توانایی حمل ۲۵ درز را داشت .

[ult_animation_block animation=”flash” animation_duration=”3″ animation_delay=”0″ animation_iteration_count=”1″]
حمل برنج با اسب
[/ult_animation_block]

چاربدارها چه کسانی بودند؟

در روستا جوانانی بودند که با اسب پدرهایشان در این ایام کار میکردند . به اینان اصطلاحا چاربِدار میگفتند . به مزرعه برنج میرفتند و 25 درز را روی اسب قرار میدادند و آن را محکم میبستند و تا خانه صاحب مزرعه می بردن و زیر کندوج میگذاشتند .

کندوج چیست ؟

انبار برنج در زمانهای قدیم است که چهار ستون داشت و محلی برای خشک کردن تدریجی برنج بود . جالب بودن این انبارها و ساختار مهندسی آن ها ، سوای خشک کردن موضوع ضد موش بودن آن است ، ساختار ستونهای آن به شکلی بود هیچ موشی توانایی بالا رفتن از آن را نداشت .

با تدرجی گرم شدن هوای کره زمین ، شمال کشور این روزها هوای افتابی دارد . اما در ایام قدیم این چنین نبود و معمولا همیشه باران میبارید . زمان برداشت برنج اگر زمین کشاورزی گلی بود . اسب نمیتوانست به درون زمین کشاورزی برود و دَرزها را با خود بیاورد زیرا در زمین گیر میکرد . بنابراین کشاورزان چوب هایی داشتند که روی شانه خود میگذاشتند . اگر با حرکت اسکوات در بدنسازی آشنا باشید ! همانگونه که هالتر روی شانه قرار میگرفت این چوبها هم روی شانه قرار میگرفتند و بسته به توان کشاورز مرد تعدادی درز را در دو سمت آن میگذاشتند و تا سطح جاده و گاهی هم تا خانه می آوردند .

اگر کشاورز قوی بود چهارتا سمت چپ چهار تا سمت راست اصطلاحا به این چوب با درزها میگفتند «لوپای» . زنان نیز از این داستان  مستثنا نبودند یک حصیری داشتند دو الی سه و حتی چهار درز را روی حصیر میگذاشتند و با حصیر دورش را میپیچدند و تمام آن را روی سر خود میگذاشتند و آن را حمل میکردند .

 یک اصطلاحی شبیه «لوپای» است که دو زنبیل بزرگ در دو سمت چوپ قرار میگیرد که معمولا افرادی ک چیزی برای فروش داشتند یا باری را باید بجایی میرسانیدند از آن استفاد میکردن که به ان اصطلاحا چومپای میگفتند .

بازگشت به لیست

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *